۱۳۸۸ مرداد ۲۸, چهارشنبه

......3....2...1...... حرکت !

......3....2...1...... حرکت !
یک بازی فوتبال از چه لحظه ای شروع می شه؟ از نظر قانونی لحظه ای که داور سوت رو به صدا در می آره و تو پ از زیر پای یکی از بازیکن ها حرکت می کنه. به طور قطع این رو می شه شروع رویداد دونست. ولی همه می دونیم که بازی برای تماشاگرهای حاضر تو ورزشگاه از مدت ها پیش تر شروع شده. از لحظه ای که بازیکن ها برای گرم کردن خودشون داخل زمین شدند. و یا حتی قبل تر از اون، از وقتی که درهای ورزشگاه برای ورود تماشاچی ها باز شد. و اصلاً اغراق نیست که اگر بگیم حتی قبل تر از اون، از موقعی که تماشاچی ها با هیجان دیدن بازی و گرفتن بلیط تو صف ایستادند. همه ی این ها زنجیره وار باعث می شه تا تماشای یک بازی فوتبال از لحظه ی سوت شروع تا ثانیه آخر ، چیزی متفاوت از بازی باشه که مثلاً از تلویزیون نمایش داده می شه. تماشاچی با بازیکن ها ، وقتی در حال گرم کردن هستند، ارتباط می گیره و درگیر فضا می شه در عین حال که می دونه این فضا ، فضایی متفاوت با خود بازی فوتباله.
خوب ، دریافت و درک این شرایط برای تماشاگر از طرف سازندگان رویداد و بازی می تونه خیلی ارزشمند باشه. اجرای یک نمایش در حضور تماشاگر ها، بنا به عرف و شکل معمول از لحظه ای شروع می شه که نور سالن می ره و نور صحنه روشن می شه. در حالی که دقایقی پیش تماشاگرها وارد سالن شدند، به دنبال صندلی خودشون گشتند، و نگاهی به سالن و چیدمان صحنه انداختند. برخورد با شروعی متفاوت برای ورود تماشاگرها به سالن و همین طور برای ورود بازیگرها به نقششون، تبدیل به مقوله ای مورد انتظار برای طرفداران گروه شایا و به ویژه آثار دادگر شده. پس تو این اجرای متفاوت از نمایشنامه ی لیر شاه، منتظر یک خوش آمد گویی ویژه برای ورود به رویداد باشید!

گزارش تصویری تمرین ها 12







نمایش رو نمایش نده!

نمایش رو نمایش نده!
ما نمایش رو اجرا می کنیم و تماشاگر اجرا رو می بینه. اما واقعاٌ ما چی رو به اجرا می ذاریم و توقع داریم تماشاگر چی رو ببینه؟
ما چی رو برای خودمون نگه می داریم و چی رو به تماشاگر نشون می دیم و توقع داریم که تماشاگر دنبال چی باشه؟ چی باعث می شه که تماشاگر صحنه و رویداد رو دنبال کنه؟
اون چیزی که باید بازیگر رو وارده صحنه بکنه ، انگیزست. انگیزه مال بازیگره که بر اساس اون یک صحنه شکل می گیره. تماشاگر چگونگی این صحنه رو می بینه. و با دبدن این چگونگی اجرا ، براش این سوال ایجاد می شه که چرا این جور رفتار کرد؟ اگر تماشاگر این سوال رو از خودش بپرسه ، اون وقت به دنبال انگیزه ها میره. و این همون چیزیه که ما می خوایم. که تماشاگر به دنبال انگیزه ها بره.
وقتی فقط چگونگی رو نشون می دیم ، این که بازیگر چگونه عصبانیه ، اون وقت تماشاگر دنبال اینه که چرا عصبانیه؟ یعنی پی گیری می کنه. ولی آفت کار اون جاست که فقط بخوایم نمایش بدیم . این یعنی هیچ انگیزه ای پشت کار مون نیست برای همین به ناچار نمایش می دیم. و مجبور می شیم احساسات رو وارد کار کنیم. وقتی به اتکای احساسات بخوایم با تماشاگر ارتباط برقرار کنیم، فقط برای چند لحظه جذابیم! شاید فقط در ابتدای کار .
به چند دلیل ، یکی این که احساسات همون لحظه ی اول از دست می ره. دوم این که عاطفه هیچ رشدی نداره و بالاخره این که احساسات نمی ذاره بدن راحت حرکت کنه و همه ی بدن رو منقبض می کنه. وقتی با احساس صحنه رو می سازی ، دیگه نمی تونی راحت حرکتی رو که باید ، تو صحنه داشته باشی.
یکی از تمرین های گروه نمایش شاه لیر ، ورود به صحنه نمایش با انگیزه برای اجرای همون صحنه است. انگیزه برای شادی، غم، عصبانیت، و انگیزه برای اجرای همه ی صحنه هایی که در اجرای اصلی وجود داره و حتی صحنه هایی که در اجرا نیستند ولی برخاسته از شناخت کاراکتر هاست و در تمرین ها جا داره.

گزارش تصویری تمرین ها 11










مهمان های خارجی

مهمان های خارجی
چند روزی رو با سر و صدای گروه های نمایش از کشور های مختلف ،که گاهی در محوطه ی تئاتر شهر اجرا داشتند ، تمرین کردیم! یکی از این روزها، 2 گروه کره ای و هندی برای دیدن تمرین گروه شاه لیر ، به پلاتو شماره ی یک اومدند. بعد از دیدن تمرین های بازی با توپ، تمرکز ، تنفس ، اتود یکی از صحنه ها رو دیدند. از آقای دادگر راجع به ایده اصلی اجرا سوال کردند. و آقای دادگر توضیحاتی راجع به گروه و به خصوص این اجرا ، دادند. که در اینجا بخشی از اون صحبت ها آورده شده:
کارگردانی روی چند محور اصلی متمرکزه... اولیش البته هدایت بازیگرها ست. دومیش چیدمان صحنه است. سومیش و البته یکی از مهم ترین هاش که برای همه ی اون هایی که آرش دادگر و کارهاشو می شناسند آشنا میاد ، توجه به منظر نگاه تماشاگره. این که تماشاگر از چه زاویه ای صحنه رو می بینه.
این قضیه باعث می شه که به صحنه مثل یک زمین بازی نگاه کنی. و به تماشاگر ها به دید تماشاگرهای یک بازی ورزشی. مثلاٌ بهترین دید برای دیدن یک بازی تنیس، نگاه از کنار زمینه که توپ بین دو بازیکن با فاصله ی مناسبی رد و بدل می شه و دیدنش برای تماشاگر جذابه. ولی تماشای بازی پینگ پنگ از نمای پشت سر یکی از بازیکن ها می تونه بهترین شرایط برای دیدن بازی و رویداد باشه.
یکی دیگه از الگوها و مکانیزم های اجرای این نمایش، چیزی شبیه به شکار سرخپوستیه! شکار چی ، خرگوش رو دنبال می کنه ، خرگوش پشت بوته ها پنهان می شه و شکارچی منتظر می مونه ، حتی ساعت ها ، چون می دونه که خرگوش پشت بوته است و بالاخره بیرون میاد. ولی چیزی که نمی دونه اینه که کی بیرون میاد.! تو این اجرا تماشاگر ها همون شکارچی ها هستند که منتظر بیرون اومدن هر کدوم از کاراکتر ها می مونند.
اجرای این نمایش با داشتن بوته ها وخرگوش ها در صحنه و شکارچی ها بر روی جایگاه نمایش همون صحنه شکاره!

گزارش تصویری تمرین ها 10