۱۳۸۸ شهریور ۲۲, یکشنبه

وقتی انفجار هسته ای رخ میده!

وقتی انفجار هسته ای رخ میده!
تا زمان اجرا ، چیزی نمونده . تمرین ها هنوز ادامه داره ، با این تفاوت که از تایم تمرین های بدنی کم شده و به تایم اجراها اضافه شده.
یکی از تمرین هایی که تو این روزها گروه انجام میده، شامل حرکاتی میشه که گروه رو در زمان مشخصی به کاراکتر ها می رسونه تا بتونند صحنه ها رو اجرا کنند. این تمرین خودش به تنهایی به یک نمایش 15 دقیقه ای شبیه. حرکت با موسیقی و قدم زدن شروع میشه . چیزی شبیه به همون تمرین های اولیه. در قدم زدن پاه ها محکم و قوی حرکت می کنه د رحالی که بالا تنه کاملاً آزاد و راحته طوری که می تونه به سرعت تو مسیر تغییر ریتم بده. تو این تمرین ، در مراحل اول مهمه که همه با هم هماهنگ باشند ولی مثل هم نباشند. چیزی که گروه رو هماهنگ میکنه تمرکز روی حرکات ،موسیقی و دیدن بقیه گروهه و اون چیزی که هر کدوم از بازیگر ها رو در حین انجام حرکات یکسان ، از هم متفاوت می کنه ، تمرکز برای به دست آوردن کاراکتر هاست. چون هر کدوم از بازیگر ها به کاراکترخودشون فکر میکنند . تو این شرایط کاراکتر ها یک گمشده برای بازیگر هاست . نکته جالب تو این تمرین اینه که بر خلاف تمرین های بدنی دیگه ، اصلا ً قرار نیست که ذهن و روح آزاد و راحت باشه! نه تنها آروم نیست بلکه همه فکر بازیگر ها شبیه به اینه که چیزی گم کردند و به شدت از دست خودشون عصبانیند! حرکت از لحظه شروع تا به انتها ریتم صعوودی داره. قدم زدن به دویدن های آرام همراه با تغییرات آنی بدن تبدیل میشه . حرکت به این شکل و هماهنگی بین گروه ، فضایی از انرژی رو با مرکزیت دایره ای که گروه رو در بر گرفته ایجاد می کنه. تا جایی که فضا با حرکات و خواست بازیگر ها آنقدر پر انرژی می شه که انفجار رخ میده و نظم ظاهری رو به هم میریزه. انگار همه تلاش کردند تا یک انرژی فوق العاده به وجود بیارند تا همون انرژی اونها رو به نقششون پرتاب کنه .چیزی شبیه به شکافتن هسته اتم!حالا زمانیه که کاراکتر ها بیرون اومدند و دیالوگ ها رو به تناسب همین فضا _میشه گفت_پرتاب میکنند که گاهاً بی جواب هم نمی مونه. اینجا نمایش به اوج خودش رسیده و این امکان رو می ده که حتی فضای بازی همبازی ها شکل بگیره. این تمرین لحظه ای تموم میشه که نمایش اصلی بیرون میزنه. حالا هر کدوم از بازیگر ها حتی اگر در یک نقطه ثابت باستیند ، به همون اندازه پر انرژیند که لحظه ای قبل از انفجار اتم!و همه مطمئنند که همه چیز درست پیش میره.

۱۳۸۸ شهریور ۱۹, پنجشنبه

مراقب سنجاقک باشیم

مراقب سنجاقک باشیم
شاید این جمله را شنیده باشید : ( بال زدن یک سنجاقک در سواحل ژاپن ، طوفان را در سواحل آمریکا به وجود می آورد. ) قطعا این جمله به نظر طنزآلود و خیالی است ؛ اما واقعیت دارد. علم فیزیک آن را می پذیرد و بر اساس همین تئوری ها و پیش گیری های خود را استوار می سازد.
یک تغییر کوچک به مرور می تواند به یک جا به جایی بزرگ منجر شود.
مکانیزم نمایشنامه ی در دست تمرین نیز بر همین امر استوار است. رخدادها و اعمال بعضی کاراکترها چون لیر ، کوردلیا و یا ادموند ، گانریل و ریگان در لحظه خود برآمده از رویدادی مستقل نیست و یا انگیزه ای کاملا شخصی از سوی کاراکتر ؛ بلکه این اعمال و کنش ها پیامد تغییر و جا به جایی کوچک و بی اهمیتی است که اکنون به صورت رخدادی بزرگ جلوه می کند.
تغییرها از فردی به فرد دیگر ، وضعیتی را به وضعیتی دیگر تبدیل می سازد.
وقتی عاملی بیرونی یا درونی جهان کاراکتر را دچار بی نظمی می کند ، آن فرد ناگزیر است برای به دست آوردن روال طبیعی سابق خود به تکاپو بیافتد و با تغییر نگرش در خود و پیرامونش و تحمیل این بی نظمی به دیگری ، جهان منظم خود را به دست آورد. جالب آن که این شخص هیچ گاه با فردی که جهانش را مورد هجوم و بی نظمی قرار داده است ، متقابلا رفتار نمی کند. بلکه دیگری را به درد خود مبتلا می کند. اکنون او حمله کننده است و دیگری مدافع و به همین ترتیب این روند و جا به جایی تا آن جا در نمایشنامه پیش می رود که فاجعه شکل می گیرد.
یادآور می شویم که یک اثر نمایشی از طریق انتقال بی نظمی به دیگری و مجموعه ی کنش و واکنش ها رویدادهای خود را به پیش می برد. البته شاید در مواردی اشخاص اثر نمایشی به جای تلاش برای رهایی تسلیم شوند و یا ترجیح بدهند که فرار کنند تا با نیرویی بیشتر بازگردند. کاراکتری چون ادگار نمونه ی خوبی از این نوع است.
در اتودهایی که برای نمایش از سوی گروه ایجاد می شود تلاش بر این است که مجموعه ی همین عوامل نه تنها در ساختار اثر وارد شوند ، بلکه به عنوان تمرین های آماده سازی نیز از آن بهره برند. یکی از این تمرین های آماده سازی که گروه در ابتدای ساعت های تمرین انجام می دهند بازی دست رشته با توپ والیبال یا بسکتبال است. هنگامی که توپ در دست یک نفر از دو گروه بازی قرار می گیرد ، اعضای گروه دیگر با هجوم خود و تلاش برای باز پس گرفتن آن چه مال خود می دانند ، فرد دارنده ی توپ را دچار بی نظمی می کنند. این فرد چاره ای ندارد جز اتقال توپ به عضو دیگری از گروه خود.
این بازی در دو جهت حرکت می کند : گروهی و فردی. گروهی سعی در گرفتن و یا حفظ توپ دارند و فرد سعی در درست انتقال دادن توپ و دوباره به نظم رسیدن خود دارد. قطعا این بازی ذره ذره به اوج و حساسیت زیاد و درگیری بسیار می رسد. پس مطمئنی که رویداد ادامه پیدا می کند. چون مطمئنی که بال زدن سنجاقک تاثیر خودش را می گذارد.

۱۳۸۸ شهریور ۱۶, دوشنبه

۱۳۸۸ شهریور ۱۲, پنجشنبه